جدول جو
جدول جو

معنی رزم آشوب - جستجوی لغت در جدول جو

رزم آشوب
(رَ)
ابوحرب رزم آشوب بن زیاد الجبلی. رجوع به شرح حال محمد بن احمد الغندجانی در معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ص 297 شود
لغت نامه دهخدا
رزم آشوب
(دَ / دِ)
رزمجو. رزم آزموده. رزم آور. جنگ آور. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزم آور
تصویر رزم آور
جنگاور، جنگ جو، رزم آورنده
فرهنگ فارسی عمید
(پَرْ وَ)
جنگجو. جنگاور. (فرهنگ فارسی معین). جنگ آور. (یادداشت مؤلف). رزمخواه:
بدید کوشش رزم آوران دشمن را
شنید حملۀ شیرافکنان شهرگشای.
مختاری.
و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رزم آور
تصویر رزم آور
جنگجو جنگاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزم آور
تصویر رزم آور
((وَ))
جنگجو، جنگاور
فرهنگ فارسی معین
پرخاشگر، جنگ آزموده، جنگاور، جنگجو، دلیر، رزم آزما، رزم توز، رزمجو، غوغایی، فتنه جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد